بیشتر افراد در برخی شرایط، از خودشان یا وضعیت زندگیشان احساس نارضایتی دارند. ما میدانیم که در طول زندگیمان با فرصتهایی مواجه میشویم که به صورت یک چالش در مسیر زندگیمان سبز میشوند و غالباً این چالشها فرصتهایی برای تغییر ما هستند. اگر احساس میکنید نیاز به تغییر اساسی دارید این را بدانید که میتوانید تغییر کنید! تغییر اساسی ممکن است دلهرهآور باشد، اما اگر بخواهید اهداف مشخصی داشته باشید، باید بتوانید این کار را انجام دهید. تغییر کارهایی که انجام میدهید در نهایت میتواند منجر به تغییر نحوه ادراکتان شود. من در این مقاله قصد دارم روند دقیق و راز تغییر شخصی که خودم از آن استفاده کردم را با شما در میان بگذارم، این همان کارهایی است که دقیقا شما هم باید انجام دهید، اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه خودتان را تغییر دهید تا انتهای این مقاله همراه من باشید.
این مقاله در تاریخ 16 آبان 1399 منتشر شده است.
بخش اول: ارزیابی نیازهایتان
1- مشکل را شناسایی کنید. شما میخواهید طرز فکرتان را تغییر دهید، اما چگونه و چرا؟ مشخص کردن مسئله یا جنبهای از خود که به دنبال تغییر و تحول آن هستید، تنها راه حل موجود است. به دنبال چه تغییراتی هستید؟
- بهتر است مثبت باشید. لیستی از خصوصیاتتان را که دوستشان دارید تهیه کنید. اگر این کار برایتان مشکل است، ببینید دیگران کدام خصوصیاتتان را دوست دارند؟ دانستن خصوصیات خوبتان باعث میشود که بعداً بتوانید از آنها برای خلاص شدن از شر عادتهای بدتان استفاده کنید.
- در یک جمله، دقیقاً آنچه را میخواهید بیان کنید. اطمینان حاصل کنید که این همان چیزی است که میخواهید و نه آنچه دیگران فکر میکنند. اگر واقعاً مایل به تغییر نباشید، به نتیجه نخواهد رسید.
- در مرحله بعدی، لیستی از دلایلی را که باعث شدهاند به فکر تغییر باشید تهیه کنید. دیدن این موارد باعث میشود که از مسیرتان منحرف نشوید.
2- خودتان را تایید کنید. گفتن چیزهای مثبتی در مورد خودتان، ممکن است به شما کمک کند تا بتوانید ارزشهای اصلی خود را تعیین کنید و به شخصی که میخواهید باشید تبدیل شوید.
در حالی که خود تأییدیههای غیر واقعی (مانند “من همه چیز را راجع به خودم کاملاً قبول دارم”) ممکن است موثر نباشند اما اظهارات مثبت واقعگرایانه مانند “من یک شخص با ارزش و سختکوش هستم” میتوانند به شما کمک کنند تا مثبتاندیش باشید و مشکلاتتان را به نحو بهتری حل کنید. برای خودتاییدی، موارد زیر را امتحان کنید:
- از عبارات “من هستم” استفاده کنید.
به عنوان مثال: “من آدم خوبی هستم”؛ “من یک انسان سختکوش هستم.” “من خلاق هستم.” - از عبارت “من میتوانم” استفاده کنید.
به عنوان مثال: “من میتوانم به تمام پتانسیل خود دست یابم.” “من میتوانم به کسی تبدیل شوم که میخواهم باشم.” “من میتوانم به اهداف خود دست یابم.” - از عبارت “من میخواهم” استفاده کنید.
به عنوان مثال: “من میخواهم شخصی باشم که میتواند بر موانع غلبه کند.” “من میخواهم به خودم ثابت کنم که میتوانم زندگیام را بهبود بخشم.”
3- آینده تغییر یافته خود را تجسم کنید. تجسم نوعی تمرین ذهنی است که به شما کمک میکند وضعیت متفاوتی را تصور کنید. شما میتوانید تجسم انتزاعی داشته باشید (همه چیز در ذهن شما اتفاق بیفتد) یا بیان دقیقتری از تجسم خود داشته باشید، به عنوان مثال مجموعهای از تصاویر که نمایانگر آنچه در حال کار بر رویش هستید جمعآوری کنید.
تجسم مؤثر میتواند به شما در آنچه برای تعیین خصوصیاتتان میخواهید، کمک کند و میتواند به شما کمک نماید تا به اهدافتان جهت بدهید. علاوه بر این تجسم میتواند کاری کند تا وضعیت زندگی خود را تحت کنترل بگیرید. برای تجسم آینده تغییر یافته خود کارهای زیر را انجام دهید:
- چشمانتان را ببندید.
- آینده ایدهآلتان را تصویر کنید. شما کجا هستید؟ چه کار میکنید؟ وضعیت شما چگونه است؟ چه طور به نظر میآیید؟ چه چیزهای خاصی در مورد زندگیتان تغییر یافته که باعث میشود احساس خوشبختی کنید؟
- به خودتان اجازه دهید جزئیات بسیار خاص زندگی ایدهآلتان را تصویر کرده و کشف نمایید. چه شکلی خواهید بود؟ سعی کنید مناظر / صداها / و بوها را تصور کنید. جزئیات، تجسم شما را واقعیتر می کنند.
- از این تجسم مثبت برای تعیین اهدافتان و پیدا کردن راهحلی برای دستیابی به چشمانداز موردنظر خود استفاده کنید.
4- انتظار شکست را داشته باشید. گاهی اتفاقاتی در زندگی میافتد که هرگز نمیتوانیم آنها را پیشبینی کنیم. مسیر شما برای تغییر با موانعی روبرو خواهد شد و افرادی سعی میکنند شما را به پایین بکشند. دانستن این که مشکلات موجود در مسیر اختلالات جزئی را برایتان به وجود میآورند، برای موفقیت لازم است.
- واقعبین ماندن بهترین راه برای مقابله با هر موضوع دلهرهآوری است. خود یا دیگران را برای عدم دستیابی به هدفتان سرزنش نكنید. عقبنشینیها طبیعی است و اتفاق میافتد.
5- از شکستهایتان درس بگیرید. ممکن است برخی روزها احساس شکست کنید. شما به یک هدف یا یک نقطه عطف نمیرسید، خط مستقیمی که به سمت هدفتان در نظر گرفتهاید ناگهان به یک جاده بسیار پیچیده تبدیل میشود و شما وارد جادههای انحرافی پُر پیچوخمتری میشوید.
با این حال به یاد داشته باشید که شکستها واقعا شکست نیستند. آنها فرصتی هستند که میتوانید به واسطهشان از اشتباهاتتان درسهای ارزشمندی بیاموزید و ممکن است یاد بگیرید که کمی در مورد اهداف بلند مدت خود انعطافپذیرتر باشید تا بتوانید زندگی شادتری داشته باشید.
6- صبور باشید. تغییری که یک شبه اتفاق بیفتد، فایدهای ندارد. ممکن است به محض برنامهریزی نتوانید نتایج را مشاهده کنید. شما باید هر روز اندکی تغییر کنید. این تغییرات آنقدر ظریف هستند که ممکن است توجه و نظارت بر آنها دشوار باشد، اما این اتفاق باید بیفتد.
- تعیین اهداف کوچکتر یا نقاط عطف برای رسیدن به یک هدف بزرگتر میتواند به شما کمک کند تا در جهت درست حرکت کنید. پاداش دادن به خود برای رسیدن به نقاط عطف میتواند به شما کمک کند انگیزه خود را برای ادامه کار حفظ کنید!
بخش دوم: تعیین اهداف درست
1- به یاد داشته باشید که اهدافتان باید SMART باشند. تعیین اهداف یک هنر است چرا که تعیین اهداف مناسب میتواند باعث حصول اطمینان از این امر شود که به اهدافتان دست خواهید یافت. اصطلاحی که میتوانید از آن برای ارزیابی کارایی اهداف خود استفاده کنید SMART است. اهداف اسمارت باید دارای خصوصیات زیر باشند:
- خاص یا قابل توجه باشند.
- قابل اندازهگیری یا معنیدار باشند.
- قابل دستیابی یا عملی باشند.
- مربوط یا نتیجهگرا باشند.
- دارای بازه زمانی یا قابل ردیابی باشند.
یادگیری هدفگذاری SMART و برنامهریزی زندگی شخصی را با مقالات آموزش هدفگذاری و رشد شخصی در مایند آکادمی شروع کنید.
2- اهدافی را تعیین کنید که خاص باشند. این بدان معنی است که اهداف شما دارای جزئیات لازم هستند.
- داشتن اهداف گسترده و پیچیده میتواند داشتن برنامهای عملی را دشوار کند. اما یک طرح خاص میتواند منجر به موفقیت شود.
به عنوان مثال: “میخواهم موفق شوم” بسیار مبهم است. موفقیت ویژگی خاصی نیست و ممکن است تعریف آن از نظر افراد مختلف متفاوت باشد. - یک هدف خاصتر میتواند “فارغ التحصیل شدن یا گرفتن مدرک کارشناسی ارشد کار اجتماعی از دانشگاه تهران” باشد. این هدف به مراتب مشخصتر است.
3- مطمئن شوید که اهداف شما قابل اندازهگیری هستند. باید بتوانید بگویید هدف شما از انجام یک کار چیست. اگر نمیتوانید هدفتان را اندازهگیری کنید نمیتوانید بدان دست یابید.
- به عنوان مثال: “موفق بودن” قابل اندازهگیری نیست. شما نمیدانید چه زمانی به “موفقیت” دست خواهید یافت و نظرتان در رابطه با موفقیت میتواند به صورت روزانه یا حتی ساعتی تغییر کند.
- از طرف دیگر “فارغ التحصیل شدن با مدرک فوق لیسانس کار اجتماعی از دانشگاه تهران” یک هدف قابل اندازهگیری است. شما در مراسم فارغ التحصیلی خود یا زمان دریافت مدرکتان میدانید که به هدفتان دست یافتهاید.
4- مطمئن شوید که اهدافتان قابل دستیابی هستند. اهداف قابل دستیابی ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشند. این که آیا یک هدف قابل دستیابی است یا نه، به عوامل مختلفی بستگی دارد که ممکن است بعضی از آنها تحت کنترل شما نباشند.
یکی از راههای موجود برای تعیین این که آیا یک هدف قابل دستیابی است یا خیر این است که از خود بپرسید که آیا دانش، مهارت و تواناییهای لازم برای رسیدن به هدف مورد نظر را دارید. همچنین ممکن است لازم باشد به ارزیابی این موضوع بپردازید که آیا آن هدف امکانپذیر است یا خیر.
- به عنوان مثال: هدفی که شاید دست نیافتنی به نظر برسد، تبدیل شدن به باهوشترین / ثروتمندترین و قدرتمندترین فرد جهان است.
- یک هدف قابل دستیابیتر دریافت مدرک دانشگاهی خواهد بود. برای برخی، یک هدف قابل دستیابیتر ممکن است دریافت مدرک دیپلم باشد.
5- ارتباط بین اهداف خود را ارزیابی کنید. در واقع تعیین ارتباط بین اهداف کوتاه مدتی که به سمت یک هدف بلند مدت پیش میروند بسیار مهم است. اهداف شما باید به هم مرتبط باشند، به این دلیل که سبب میشوند تمام زندگی شما در یک سمت حرکت کند. در حقیقت اگر اهداف شما به هم مرتبط نباشند موفق نخواهید شد.
- برای مثال: تعیین هدف “فارغ التحصیل شدن با مدرک کارشناسی ارشد کار اجتماعی از دانشگاه تهران” به شما کمک میکند تا یک مددکار اجتماعی شوید (یا شغلی در زمینه مرتبط پیدا کنید). اما اگر هدف زندگی شما خلبان شدن باشد، کار مددکار اجتماعی به شما در رسیدن به هدفتان کمکی نخواهد کرد.
نکته تخصصی
یکی از اشتباهات رایج در هنگام تعیین هدف، انتخاب اشتباه است. افراد غالباً هدف شغلیای را انتخاب میکنند که هدف واقعی آنها نیست. تعیین اهداف یک راهکار عالی است، اما اگر هدف خود را تنها برای تبدیل شدن به یک فرد دیگر یا برای اینکه دیگران را تحت تأثیر قرار دهید انتخاب نمودهاید، احتمال موفقیت یا شاد بودن شما کمتر است – پس سعی کنید در تعیین اهدافتان فقط شادی و خوشحالی خود را در نظر بگیرید.
6- برای اهداف خود محدودیتهای زمانیای را در نظر بگیرید. اهداف مؤثر باید محدود باشند. در غیر این صورت، شما همواره برای رسیدن به یک هدف تلاش خواهید کرد و هرگز واقعاً به آن دست نخواهید یافت.
- به عنوان مثال: “فارغ التحصیل شدن با مدرک کارشناسی ارشد کار اجتماعی از دانشگاه تهران در 5 سال آینده” یکجور تعیین بازه زمانی است. بنابراین باید در بازههای زمانی مشخص اهداف خود را ارزیابی کنید و یک محدودیت زمانی مشخص داشته باشید که شما را به سمت رسیدن به هدفتان سوق میدهد نه اینکه فقط تصویر مبهمی از هدفتان داشته باشید.
بخش سوم: عملی کردن اهدافتان
1- اکنون وقت آن است که دست به کار شوید. کار امروز را به فردا حواله دادن یعنی اینکه هرگز دست به کار نخواهید شد. فردا روزی است که هرگز نمیآید. برای تغییر، نباید کارتان را به تعویق بیندازید چون این طوری هرگز به هدفتان دست نخواهید یافت.
2- هدف خود را به اهداف کوچکتری تقسیمبندی کنید. وقتی که یک هدف اصلی در ذهنتان دارید، آن را به اهداف کوچکتر و نقطه”عطفهای مختلف” تقسیم کنید. (بعضی افراد این نوع اهداف را اهداف “کلان” و “خرد” مینامند). این اهداف کوچکتر هدف بزرگتر را کمی قابل هضمتر میکنند و به شما این امکان را میدهند تا با رسیدن به اهداف کوچک، برای رسیدن به هدف بزرگترتان انگیزه بیشتری داشته باشید.
- اگر برای رسیدن به اهدافتان تلاش نمیکنید، دلیلش میتواند این باشد که هدف نهاییتان بسیار دشوار است. سعی کنید اهدافتان را به اهداف کوچکتری تقسیمبندی کنید ولی در عین حال روی هدف نهاییتان متمرکز باشید.
- به عنوان مثال: اگر میخواهید در طول 1 سال 20 کیلوگرم از وزن خود را کم کنید، مدام به 20 کیلوگرم که رقم بالایی است فکر نکنید. فقط در ابتدا سعی کنید 2 کیلوگرم از وزنتان را کم کنید.
- سعی کنید یک تقویم معکوس تهیه کنید. اگر شما به هدف پایانی خود (در زمان محدود) فکر میکنید، باید بتوانید به موقع در مسیر خود به عقب برگردید، “بنابراین نقاط عطف” یا اهداف کوتاهمدتتری را برای رسیدن به هدف خود، تنظیم کنید. ممکن است مجبور شوید چندین بار در تقویم خود تجدیدنظر کنید تا همه چیز در آن زمان مشخص شود (یا ممکن است نیاز به ارزیابی مجدد زمان پایان هدف نهایی خود داشته باشید).
- تقویم معکوس به شما کمک میکند تا یک نقطه شروع خاص داشته باشید و میتواند به شما در برداشتن اولین قدم، که جزو سختترین قدمهاست کمک کند.
3- به خود پاداش دهید. ارزیابی پیشرفتتان در بلند مدت با احساسات و رفتارهای مثبتی همراه است که باعث موفقیتتان خواهد شد. خوشحال باشید، 30 دقیقه اضافی خود را تلویزیون تماشا کنید، یا خود را به یک شام گرانقیمت دعوت نمایید.
- سعی کنید از پاداشهایی که مانع پیشرفتتان میشوند استفاده نکنید. اگر به عنوان مثال هدف شما از دست دادن وزن است، به خودتان یک لباس جدید یا مینی تعطیلات (تعطیلات یا تفریح کوتاه) پاداش دهید، نه یک کیک بستنی.
4- از احساسات خود استفاده کنید. در حالی که در جهت رسیدن به اهدافتان تلاش میکنید، احتمالاً طیف گستردهای از احساسات را تجربه خواهید کرد که به یک بخش عادی از زندگیتان تبدیل خواهند شد. اگر احساساتی را تجربه میکنید که با رسیدن به اهداف یا تغییر دادن خودتان مرتبط هستند، سعی کنید از آنها به نفع خود استفاده کنید:
- زمانی که شما به یک نقطه عطف یا “میکرو هدف” دست یافتید، به خودتان اجازه دهید که احساس شادی کنید و از آن استفاده کنید تا شما را به سمت هدف بعدی سوق دهد.
- اگر مدام در جا میزنید، اجازه دهید آن ناامیدی توجه شما را به سمت اهداف جلب کند.
- اگر به هدف خود نزدیک شدید اما چیزی در آخرین لحظه مانع از آن شد که بتوانید بدان دست یابید، از احساس عصبانیت استفاده کنید تا تعهد خود را برای رسیدن به هدفتان نشان دهید.
5- خودتان را در شرایط ناراحت کنندهای قرار دهید. اکثر مردم کارهایی را در طول زندگیشان انجام میدهند که با آنها راحت باشند. اگر میخواهید تغییر بزرگی ایجاد کنید، باید خودتان را در شرایط ناراحت کنندهای قرار دهید. نگران نباشید، این احساس ناراحتی میتواند شما را به سمت رشد و تجربه چیزهای جدید سوق دهد.
- در اینجا هم اهداف “خرد” یا کوچکتر میتوانند برای شما سودمند باشند. اگر فکر میکنید تبدیل کردن وضعیت فعلیتان به یک هدف نهایی بزرگ بسیار رعبآور است احتمالا دچار دلهره خواهید شد. با این حال، اگر به جای فکر کردن به هدف اصلی به “نقطه عطفتان” فکر کنید، احتمالاً نگرانی کمتری خواهید داشت.
- به عنوان مثال تصور کنید که یک کار دفتری دارید که باعث نارضایتی شما میشود و هدف زیر را تعیین کردهاید: “من میخواهم در رشته پرستاری ثبت نام کنم و در 3 سال آینده در یک اورژانس کار کنم.” فکر کردن به محیط کار بعدیتان ممکن است وحشتناک به نظر برسد. اما تصور دانشگاه پرستاری گر چه ممکن است کمی باعث اضطرابتان شود اما فشار زیادی را به شما تحمیل نخواهد کرد.
- به خودتان اجازه دهید تا در هر مرحلهای از هدفتان کمی احساس ناراحتی داشته باشید و از آن برای رشد شخصیتتان استفاده کنید. به احتمال زیاد وقتی تجربههای جدیدی را بدست میآورید و به هدف خود نزدیکتر میشوید، احساسات مثبتی را تجربه خواهید کرد.
من مطمئنم که شما میدانید مغز انسان پیچیدهترین و قدرتمندترین دستگاه محاسباتی موجود در جهان است. اما آیا ما واقعا از تمام توان محاسباتی این سیستم پیشرفته استفاده میکنیم؟ بنابراین اگر شما هم میخواهید:
قدرت پردازش مغزتان را به طرز چشمگیری افزایش دهید.
خواب عمیقتر و آرامتری را تجربه کنید.
سطح انرژیتان را به میزان دلخواهتان افزایش دهید.
استرس و نگرانی را به راحتی کنار بگذارید.
به سرعت اطلاعات و مهارتهای جدید را یاد بگیرید.
به راحتی به حالت عمیق و آرامشبخش مدیتیشن دست پیدا کنید.
همین حالا میتوانید پکیج ویژه قدرت مغز نابغه با جدیدترین ابزارها و تازهترین بهروزرسانی را با 760,000 تومان تخفیف و فقط با قیمت 1,490,000 تومان تهیه کرده و از مزایای عالی آن بهرهمند شوید. برای تهیه و دانلود آنی این پکیج، میتوانید از همین جا اقدام کنید:
بخش چهارم: بررسی پیشرفتتان
1- انگیزه خود را حفظ کنید. در طول پروژه تغییر، شما قطعا با شکستهایی روبرو میشوید که ماندن در مسیر درست را برایتان دشوار خواهد ساخت. نسبت به این مشکلات آگاه باشید و با آنها مقابله کنید.
- سعی کنید پاسخگو باشید. پیشرفت خود را به اعضای خانواده یا دوستانتان نشان دهید یا به یک انجمن یا گروه اینترنتی بپیوندید.
- خودتان را از پا در نیاورید. شما ممکن است روز اول 15 کیلومتر راه بروید اما روز بعد قطعا خسته خواهید بود پس به اهداف آسانتری فکر کنید.
- بر صحبتهایی که با خودتان میکنید نظارت داشته باشید. اگر طرز صحبتتان منفی است، سعی کنید دست از این کار بردارید! هر گونه فکر منفی را ابتدا متوقف و سپس با یک فکر مثبت جایگزین کنید.
- افرادی که مثل شما فکر میکنند را پیدا کنید. یک گروه پشتیبانی قدرتمند، هر گونه تلاشی برای رسیدن به هدف را برایتان آسانتر خواهند ساخت.
2- ببینید که چه احساسی دارید. کنترل و تحت نظر گرفتن رفتارها و عکس العملهایتان به شما کمک میکند تا کارآمدترین راهها را برای رسیدن به هدف انتخاب کنید.
- اگر میبینید که تسلیم عادتهای قدیمیتان شدهاید، از خودتان سوال کنید که چگونه و چرا این اتفاق افتاده است. دلایل احتمالی را تحلیل کنید. شاید شما گرسنه، خسته یا ناامید شده باشید.
- به پیشرفت خود توجه کنید! اگر روز خوبی داشتید، آن را ثبت کنید! همین پیشرفتهای کوچک هستند که راه را برای رسیدن به هدف نهایی باز میکنند.
3- سالم بمانید. وقتی سالم هستید، مقابله با هر چیزی آسانتر خواهد بود. جدا از فواید بیشماری که سلامتی برای زندگی شما به همراه دارد، سالم ماندن باعث میشود که نگرش مثبتی داشته باشید.
- خوب غذا خوردن و استراحت کامل در شب باعث میشود فردا سرحالتر باشید. تعیین اهداف ناامیدکننده که رسیدن به آنها دشوار است ممکن است شما را خسته و ناامید نماید. قبل از برطرف نمودن هر مسئله بزرگتری، ابتدا از ذهن و بدن خود مراقبت کنید.
- اگر بیشتر روزها احساس خوبی ندارید، ابتدا باید یک مشکل بزرگتر را حل کنید. از ترفندهای ذهنیای مانند، مثبتاندیشی و تعیین اهداف که باعث سلامتی و خوشحالی شما میشوند استفاده کنید. پیشنهاد میکنم مقاله “2 تکنیک ساده و قدرتمند کنترل ذهن که افراد موفق به شما نمیگویند!” را هم مطالعه نمایید.
4- هدف خاصی را برای خودتان تنظیم کنید. با پیشرفت در مسیر رسیدن به اهداف، ممکن است تغییراتی را در ایدهآلهای خودتان ایجاد کنید. به پیشرفت خود توجه داشته باشید و به راحتی با هر شکستی ناامید نشوید تا بتوانید به موفقیت دست یابید.
- اگر پیشرفت روبه جلویی داشته باشید، باید به خودتان تبریک بگویید! خود را به چالش بکشید و اهداف جدید و دشوارتری را تعیین کنید.
- اگر به اهدافی که در ابتدا برای خود در نظر گرفته بودید دست پیدا نکردید، احساس گناه نکنید. اهدافتان را مجددا ارزیابی کنید و به سمت آنچه میخواهید پیش بروید. قطعا آخرین چیزی که میخواهید این است که دلسرد شوید و هدفتان را کنار بگذارید.
5- اهداف رو به جلویی را برای خودتان در نظر بگیرید. وقتی که به نتیجه دلخواه خود رسیدید، متوقف نشوید. پس از عادت کردن به شرایط جدید مجددا اهداف دشوارتری را برای خودتان تنظیم کنید.
- تغییرات شما باید تغییراتی مادامالعمر باشد. در حالی که در ابتدا تلاش برای دوری از کربوهیدراتها، شروع گفتگوها صرفهجویی در هزینهها دشوار به نظر خواهد رسید، اما پس از گذشت مدتی این عادات وارد مغز شما میشود و به یک موضوع اتوماتیک تبدیل خواهند شد.
پرسش و پاسخ
چگونه میتوانم رفتار حرفهایتری داشته باشم؟
شخصیت، زبان بدن، تُن صدا و تصویری که از خودتان در یک محیط تجاری به نمایش میگذارید بر برداشت دیگران از شما تأثیر میگذارد. اعتماد به نفس داشته باشید، صاف بایستید، وقتی با مردم صحبت می کنید به چشمشان نگاه کنید، به آنها دست بدهید، ظاهر آراستهای داشته باشید و با اطمینان صحبت کنید.
چگونه میتوانم طرز تفکر خود را تغییر دهم تا به فرد بهتری تبدیل شوم؟
مثبت فکر کنید، مسائل و افکار منفی هدفتان را از شما دور خواهند کرد. چیزهایی را که روی شما تأثیر منفی دارند کنار بگذارید و از شبکههای اجتماعی دوری کنید و به جای آنها سعی کنید مثبت فکر کنید. به خاطر دوستانتان، چیزهایی که دارید و موقعیتهای اطرافتان قدردان باشید.
اگر تلاش کنم به فرد بهتری تبدیل شوم دیگر خود واقعیام نخواهم بود؟ اگر بعضی از افراد نخواهند کنارم بمانند، این بدان معنی است که باید به خاطرشان تغییر کنم؟
شما باید سعی کنید به بهترینِ خودتان تبدیل شوید. این در واقع بدین معناست که باید خودتان باشید، نقاط قوت طبیعی خود را پرورش دهید و آنچه را که منفی یا مضر است تغییر دهید. مطمئناً لازم نیست مورد پسند همه باشید و نیازی هم نیست که بخاطر اطرافیانتان تغییر کنید. با این حال اگر به نظر میرسد *هیچ کس* از شما خوشش نمیآید یا اگر همه از یکی از رفتارهای خاص شما ناراحت هستند، باید سعی کنید روی تغییر رفتار مورد نظر تمرکز کنید.
چگونه می توانم اعتمادبهنفس داشته باشم وقتی مردم همیشه مرا تحقیر میکنند و به من بیاحترامی میکنند؟
مدتی را صرف فکر کردن در مورد زندگی خود کنید. آیا زندگیتان را دوست دارید؟ ایا خودتان را دوست دارید؟ آیا از انجام کارهایی که معمولاً انجام میدهید لذت میبرید و آیا این کارها باعث رضایت شما میشوند؟ من این سؤالات را میپرسم، چون این سوالات سطح شادی و خوشبختیتان را نشان میدهند. احساساتی که در مورد خودتان دارید بسیار مهم هستند، به خصوص در شرایطی که شما در آن گرفتار شدهاید. اگر احساس میکنید اعتمادبهنفستان کم است و نظرات دیگران نیز بر روی شما تاثیر گذاشته، پس باید یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید. قدردان آنچه که دارید باشید. سپس برای رسیدن به آنچه ندارید تلاش کنید. اگر با خودتان به خوبی رفتار کنید دیگران هم مجیور میشوند به درستی با شما رفتار کنند. بنابراین همیشه اعتمادبهنفس داشته باشید.
چگونه می توانم آدم خوبی باشم؟
سعی کنید برای مردم مفید باشید و درکشان کنید. دوستشان باشید یا حداقل سعی کنید روز بهتری را برایشان رقم بزنید. سعی کنید کارهای خوب انجام دهید – لازم نیست کار بزرگی انجام دهید، همین کارهای کوچک و از خودگذشتگیهای از ته دل میتوانند شما را به انسان بهتری تبدیل کنند.
چرا با اینکه انسان صادقی هستم انسانها به من اعتماد نمیکنند؟
صداقت یکی از عوامل مهم جلب اعتماد است اما موارد دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال، شما باید قبل از صحبت کردن با حوصله و ملاحظهکار باشید و خوب فکر کنید. اگر شما صادق باشید اما بیپروا سخن بگویید، انسانها از اطرافتان متفرق خواهند شد. اگر شما هر چیزی که به ذهنتان خطور میکند را بدون اینکه در موردش فکر کنید به زبان بیاورید، آنها در مورد حسننیتتان تردید خواهند کرد و به رازداریتان شک خواهند نمود. علاوهبراین میتوانید مستقیماً از مردم بپرسید که چرا به شما اعتماد ندارند – ممکن است چیز دیگری در مورد زبان بدن، نحوه صحبت کردن یا در صورت شما وجود داشته باشد که افراد را دچار تردید میکند.
در گذشته حادثه بدی برایم اتفاق افتاده که واقعا به من صدمه زده و حالم هر روز در حال بدتر شدن است. چگونه میتوانم بهتر شوم؟
سعی کنید به دنبال چیزهای مثبت جهان باشید. چیزهای جدید را امتحان کنید تا چیزی را پیدا کنید که خوشحالتان کند. سپس روی آن تمرکز کنید تا شرایط و اوضاع بهتر شود.
من همیشه احساس غم، ناامیدی، بیفایدگی و بیارزشی میکنم. چگونه میتوانم به زندگی خود ادامه دهم؟
برای مدیریت این احساسات ممکن است شما به کمک حرفهای یک درمانگر نیاز داشته باشید و بهتر است بدانید که این اصلا شرمآور نیست. از درخواست کمک نترسید. خانواده و دوستانتان قطعا به شما اهمیت میدهند. سعی کنید چیزی مانند ورزش یا کارهای هنری را که باعث میشوند این افکار از شما دور شوند پیدا کنید.
وقتی نمیدانم میخواهم چه جور آدمی باشم چه کار باید بکنم؟
بیشتر ما این مسئله را در طول زندگی خود تجربه میکنیم اما خبر خوب این است که هیچ مقصدی وجود ندارد، بلکه زندگی سفری است که باید در طول مسیر آن سعی کنیم به بهترینِ خودمان تبدیل شویم. شما باید در طول مسیر تغییر کنید و استعدادهای پنهان و علاقه مندیهایتان را کشف نمایید و همچنین میتوانید روشهای خلاقانه جدیدی را برای استفاده یا استفاده مجدد از چیزها پیدا کنید. چیزهایی را پیدا کنید که خوشحالترتان میکند. از منطقه راحتی خود خارج شوید و سپس به کشف چیزهای جدید بپردازید.
چگونه میتوانم بدون اینکه مشکلی با خانوادهام داشته باشم رشته تحصیلیام را تغییر دهم؟
هر روز قدمهای کوچکی بردارید تا تغییر به تدریج انجام شود و دیگران کم کم به این موضوع عادت کنند.
نکات مهم و ضروری
اینکه دیگران در موردتان چه فکری میکنند اصلا مهم نیست. چرا که شما این کارها را برای خودتان انجام میدهید نه برای آنها.
میتوانید خود را هر چند بار که میخواهید تغییر دهید. هیچ چیزی دائمی یا برگشتناپذیر نیست.
همیشه لبخند بزنید چرا که این کار باعث میشود روزتان قشنگتر شود.
هرگز تسلیم نشوید. سریع باشید و هرگز تعلل نکنید.
به یاد داشته باشید که میتوانید هر کاری که خوشحالتان میکند را انجام بدهید. اما اگر به خاطر فرد دیگری در خودتان تغییر ایجاد میکنید بدانید که این تغییر ماندگار نخواهد بود.
مهمتر از همه، تغییر باید با آگاهی همراه باشد. اگر از آنچه انجام میدهید آگاهی ندارید، نمیتوانید رفتار خود را تغییر دهید.
تغییر برای دیگران هرگز به نتایج خوبی ختم نخواهد شد – به خصوص اگر آن شخص از زندگی شما برود. اگر تصمیم دارید تغییر کنید، بهتر است این کار را برای خودتان انجام دهید.
برای پاک کردن ذهن خود به جایی سفر کنید. ممکن است چیزهای جدیدی را کشف کنید که بتوانند روش تفکر شما را تغییر دهند و باعث شوند هویت جدیدی داشته باشید.
تغییر ظاهر شما یکی از راههای تغییر درونی است (لباسهای حرفهایتر شما را ترغیب میکنند حرفهایتر به نظر برسید) اما هرگز نباید آنها را با تغییر واقعی، اشتباه بگیرید.
پافشاری کنید. حداقل 21 روز زمان لازم است تا چیزی به یک عادت تبدیل شود. روز اول بسیار سخت خواهد بود اما بعد از آن هر روز به تدریج برایتان آسانتر میشود.
خودتان باشید و فکر نکنید که کسی وضعیتی بهتر از شما دارد، زیرا همه خطاها و مسائل خودشان را دارند.
تیم تحریریه و تولید محتوا - مایند آکادمی
در کانال تلگرام مایند آکادمی و همچنین در صفحه اینستاگرام ما حتما عضو باشید! ما در صفحات تلگرام و اینستاگرام مطالب متفاوتتری داریم که در سایت نیست!
سلام، مثل همیشه عالی، دمتون گرم
سلام، محبت دارید دوست خوبم، سپاس از حضورتون.
شاد و پیروز باشید 🙂