کلمه SMART مخفف اختصاری است که چارچوب اهداف مؤثر را نشان میدهد. این مخفف یا در واقع هدف گذاری اسمارت نشاندهنده پنج ویژگی است که اهداف شما باید داشته باشند. در واقع اهدافتان باید خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و دارای محدودیت زمانی باشند. هدف گذاری SMART یکی از محبوبترین و مؤثرترین روشها برای ایجاد اهدافی واقعبینانه و دست یافتنی است.
شما ممکن است رئیس یک سازمان 300 نفره باشید یا ممکن است یک کارآفرین کوچک باشید. یا ممکن است کسی باشید که فقط میخواهد 9 کیلوگرم از وزنش را کاهش دهد. اگر اینطور است، یادگیری هدف گذاری اسمارت شانس موفقیت شما را 3 برابر میکند.
این مقاله در تاریخ 23 تیر 1399 منتشر و در تاریخ 25 تیر 1399 بروزرسانی شده است.
بخش اول – هدف خاصی را برای خود تعیین کنید (S)
1- در مورد آنچه که میخواهید تصمیم بگیرید. اولین قدم شما در هر چارچوب تعیین هدفی و به خصوص در روش هدف گذاری اسمارت، تصمیمگیری در مورد نحوه دستیابی به آن اهداف است. سعی کنید یک هدف عمومی نداشته باشید (مثلا میخواهم ثروتمند شوم، خب همه میخواهند ثروتمند شوند اما دقیقا مشخص کنید چه چیزهایی میخواهید) و مطمئن شوید که هدفی را تعیین کردهاید که خاص خودتان است.
- فرقی نمیکند که هدف شما بلندمدت است یا کوتاهمدت، بیشتر افراد کارشان را فقط با یک ایده کلی آغاز میکنند. شما با اضافه کردن جزئیات و تعریف شرایطتان، میتوانید هدف مربوطه را از حالت کلی بیرون آورده و خاص خودتان کنید.
- به عنوان مثال، شاید هدف اصلی شما سالمتر بودن باشد. حال باید این هدف را به هدف خاص خودتان تبدیل کنید.
2- همه چیز را کاملا مشخص کنید. خاص یا “SPECIFIC” بودن حرف “S” کلمه SMART را تشکیل میدهد. اهداف شما باید خاص باشند چرا که شانس شما در دستیابی به یک هدف خاص نسبت به یک هدف عمومی بیشتر است. بنابراین، وظیفه شما در این مرحله از روش هدف گذاری اسمارت این است که هدف عمومی خود را به چیزی دقیقتر تبدیل کنید.
- مثلا با در نظر گرفتن مثال قبلی باید از خود بپرسید که “سلامتی” بیشتر برای شما به چه معناست؟ چه چیزهایی را باید در زندگیتان بهبود ببخشید؟
هدف باید مشخص و واضح باشد. بنابراین چیزهایی مانند “من هفتهای دو بار به باشگاه میروم” را در اهدافتان بگنجانید. اهداف مبهمی مانند “داشتن احساس بهتر” یا “بهتر به نظر رسیدن” به پیشرفت شما کمکی نمیکنند. هدفی را انتخاب کنید که قابل اندازهگیری باشد.
به عنوان مثال:
من باید X مقدار از وزنم را کم کنم یا X مقدار وزنم را بیشتر کنم
من باید بتوانم 5 کیلومتر بدوم
من باید نمک را از غذاهایم حذف کنم
3- ببینید که برای رسیدن به هدفتان باید با چه کسانی در تعامل باشید. یکی از راههای خوب حصول اطمینان از اینکه هدف شما یک هدف قابل اندازهگیری خاص است، پاسخ به 5 سؤال “W” است که عبارتند از چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا. با پرسیدن اینکه برای رسیدنتان به هدفتان با چه کسانی باید در تعامل باشید کار را شروع کنید.
من مطمئنم که شما میدانید مغز انسان پیچیدهترین و قدرتمندترین دستگاه محاسباتی موجود در جهان است. اما آیا ما واقعا از تمام توان محاسباتی این سیستم پیشرفته استفاده میکنیم؟ بنابراین اگر شما هم میخواهید:
قدرت پردازش مغزتان را به طرز چشمگیری افزایش دهید.
خواب عمیقتر و آرامتری را تجربه کنید.
سطح انرژیتان را به میزان دلخواهتان افزایش دهید.
استرس و نگرانی را به راحتی کنار بگذارید.
به سرعت اطلاعات و مهارتهای جدید را یاد بگیرید.
به راحتی به حالت عمیق و آرامشبخش مدیتیشن دست پیدا کنید.
همین حالا میتوانید پکیج ویژه قدرت مغز نابغه با جدیدترین ابزارها و تازهترین بهروزرسانی را با 760,000 تومان تخفیف و فقط با قیمت 1,490,000 تومان تهیه کرده و از مزایای عالی آن بهرهمند شوید. برای تهیه و دانلود آنی این پکیج، میتوانید از همین جا اقدام کنید:
پکیج ویژه قدرت مغز نابغه با جدیدترین ابزارها [تازهترین بهروزرسانی]
قیمت اصلی 2,250,000 تومان بود.1,490,000 تومانقیمت فعلی 1,490,000 تومان است.- معمولا اهداف حول محور شما خواهند بود و تحقق یک هدف بیشتر از همه به خود شما بستگی دارد. اما برای تحقق برخی از اهداف باید با دیگران همکاری کنید.
- مثال: کاهش وزن قطعا به شما بستگی دارد، اما برای کسب بهترین نتایج، شما باید با یک متخصص تغذیه مشورت کنید، با دوستی به پیادهروی بروید و یا از حمایت همسرتان استفاده کنید.
4- از خودتان سوال کنید که واقعا میخواهید چه کاری را انجام دهید. این سوال به شما در تعیین دقیق هدفتان کمک میکند. چرا که شما به هدفی خاص نیاز دارید که قابل اندازهگیری باشد.
- اگر میخواهید وزن کم کنید و خاص باشید! چقدر از وزنتان را میخواهید کاهش دهید؟ مقدار کاهش وزن معقول چقدر است؟ اگر این نکات را مدنظر قرار میدهید یعنی هدف شما از کاهش وزن، حفظ سلامتیتان است.
- اهداف خودبهبودی مانند “به دست آوردن اعتمادبهنفس” اهداف بیش از حد وسیع و گستردهای هستند، اما چیزی مانند “سخنرانی در یک کنفرانس”، “دعوت میترا و پویا برای صرف شام در یک رستوران” یا “رانندگی در اتوبان” موارد خاصی هستند که تنها با کسب اعتمادبهنفس میتوانید بدانها دست یابید.
5- ببینید که در کجا میتوانید به اهدافتان دست یابید. مکانی را که میدانید در آن تلاشهایتان به ثمر میرسد انتخاب کنید.
- اگر میخواهید وزن خود را کاهش دهید، میتوانید در محل کار (پیادهروی در ساعت ناهار)، در خانه (تمرین با وزنه) و یا در یک سالن ورزشی ورزش کنید.
- “کجا” میتواند هم شامل فضای مجازی مثل فضای آنلاین و هم فضای غیرمجازی مانند محیط اطرافمان باشد. به عنوان مثال اصلا مهم نیست که شما پارتنر یا همسر آینده خود را در زندگی واقعی ملاقات کرده باشید یا اینکه اولین قرار شما در فضای مجازی بوده باشد.
6- به این فکر کنید که چه زمانی به اهدافتان دست خواهید یافت. برای رسیدن به هدف خود یک بازه زمانی یا مهلت معقول تعیین کنید. این بازه زمانی بعدها در فرآیند تعیین هدف به روش هدف گذاری SMART، به شدت به کارتان خواهد آمد. در حال حاضر، فقط در مورد هدف بزرگتان فکر کنید. شما میتوانید در صورت لزوم این بازههای زمانی را تمدید کنید، اما داشتن یک بازه زمانی برای جلوگیری از برنامهریزیهای مبهم و نامعقول بسیار ضروری است.
- اگر هدف شما کاهش ۹ کیلوگرم از وزنتان است، ممکن است بتوانید طی چند ماه به این هدف برسید. از طرف دیگر، اگر هدف شما دریافت مدرک فیزیک باشد، بازه معقول دست یافتن به آن میتواند چندین سال باشد.
- در مثال دستیابی به تناسب اندام، تعیین بازه زمانی نه تنها به معنای تعیین یک بازه زمانی معقول برای کاهش وزن است، بلکه به این معناست که به چندبار تمرین در طول روز و در طول هفته نیاز دارید.
۷- ببینید که کدام الزامات و محدودیتها و همچنین موانع جزئی ممکن است در روند کارتان اختلال ایجاد کنند. به عبارت دیگر، برای رسیدن به هدف خود چه کاری باید انجام دهید؟ با چه موانعی روبرو خواهید شد؟
- اگر هدف شما کاهش وزن است، الزامات لازم ممکن است ورزش و یک رژیم غذایی سالم باشد. موانع ممکن است شامل بیزاری شما از ورزش باشد. بهتر است این الزامات و محدودیتها را بشناسید و ببینید که چگونه و چرا میخواهید بر این مسایل غلبه کنید؟
- موانع دیگر: شما ممکن است پول لازم برای رفتن به یک سالن ورزشی را نداشته باشید، یا محله شما برای پیادهروی شبانه چندان امن نباشد. حال باید ببینید که چگونه میتوانید بر این محدودیتها غلبه نمایید؟
8- در مورد علت تنظیم چنین هدفی تأمل کنید. در مورد دلایل و مزایای خاص رسیدن به این هدف فکر کنید. دانستن اینکه آیا هدفی که تعیین کردهاید واقعا نیازهای شما را برآورده میکند یا نه، میتواند بسیار مهم باشد.
- برای مثال تصور کنید هدف شما کاهش 20 کیلوگرم از وزنتان است. شما امیدوارید که با کاهش این مقدار از وزنتان ظاهر بهتری داشته باشید و دوستان بیشتری پیدا کنید. اما اینکه دوستان بیشتری داشته باشید هیچ ربطی به کاهش وزنتان ندارد. در واقع اگر هدفتان یافتن دوستان بیشتر است باید سعی کنید اجتماعیتر باشید نه لاغرتر.
- اما اگر کاهش 20 کیلوگرم از وزنتان به سلامتی شما کمک میکند، باید دلایل خود را یادداشت کنید و سپس برای رسیدن به آن هدف تلاش کنید.
بخش دوم – قابل اندازهگیری بودن هدف (M)
1- برای ارزیابی نتایج، یک “معیار” مناسب داشته باشید. حالا وظیفه شما تعیین معیارهای موفقیت است. این امر باعث میشود که پیشرفتتان آسانتر شود تا بدانید چه زمانی به هدف خود میرسید.
- معیارهای شما میتوانند کمی (مبتنی بر اعداد) یا توصیفی (بر اساس توصیف یک نتیجه خاص) باشند.
در صورت امکان ارقام مشخصی را در اهدافتان بگنجانید. به این ترتیب میتوانید ببینید که از کدام معیارهایتان عقب افتادهاید.
- برای مثال، اگر هدف شما کاهش وزن است، ممکن است با گفتن اینکه میخواهید 13 کیلوگرم از وزنتان را کاهش دهید، هدف خود را به یک هدف کمی تبدیل کنید. با اطلاع از وزن فعلیتان، تعیین مدت زمان رسیدن به وزن دلخواهتان آسان خواهد بود. نسخه توصیفی هدف ممکن است این باشد که “من میخواهم شلوار جینی را که 5 سال قبل میپوشیدم دوباره بپوشم.”
2- از خودتان سؤال کنید تا تمرکزتان بیشتر شود. سوالاتی وجود دارند که با پرسیدن آنها از خودتان میتوانید هدفتان را قابل اندازهگیری کنید. این سوالات عبارتند از:
- چقدر؟ به عنوان مثال، “چقدر از وزنم را میتوانم از دست بدهم؟”
- چند بار؟ به عنوان مثال، “چند بار در هفته میتوانم به باشگاه بروم؟”
- چگونه میتوانم وقتی هدفم را به دست آوردم، بفهمم که به هدفم رسیدهام؟ آیا وقتی روی ترازو بروم و بینم 13 کیلوگرم از وزنم را کم کردهام به هدفم رسیدهام یا وقتی 18 کیلوگرم از وزنم را کاهش داده باشم؟
3- پیشرفت خود را پیگیری و ارزیابی کنید. با تعیین اهداف قابل اندازهگیری، تشخیص اینکه آیا در حال پیشرفت هستید یا نه آسان خواهد بود.
میخواهم با شارژ خودم، کارها و تمرینات روزمرهام را در نهایت انرژی به اتمام برسانم
- به عنوان مثال، اگر هدف شما کاهش ۹ کیلوگرم از وزنتان در سه ماه است و حالا در پایان سه ماه 8 کیلوگرم آن را نیز از دست دادهاید، میدانید که تقریبا به هدفتان رسیدهاید. از طرف دیگر، اگر یک ماه گذشته و شما فقط نیم کیلوگرم یا 500 گرم از وزنتان را کم کردهاید، ممکن است زمان تغییر استراتژیتان باشد.
یاداشت کردن همه چیز. یک روش عالی برای پیگیری تلاشهایتان این است که نتایجتان را یادداشت کنید. هر روز 15 دقیقه را به نوشتن اهداف و تلاشهایتان تخصیص دهید. این کار میتواند به شما کمک کند تا از مسیر چشماندازتان منحرف نشوید و همچنین میتواند استرستان را کاهش دهد.
بخش سوم – اطمینان حاصل کنید که هدفتان قابل دستیابی است (A)
1- محدودیتهای خود را ارزیابی کنید. چرا که باید مطمئن شوید هدفی که در پیش گرفتهاید قابل دستیابی است. در غیر این صورت، ممکن است دلسرد شوید.
- ببینید که آیا میتوانید بر محدودیتها و موانعی که شناسایی کردهاید غلبه کنید. برای رسیدن به هر هدفی، قطعا با چالشهایی روبرو خواهید شد. سوالی که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که آیا در مواجهه با این چالشها میتوانید به هدف خود برسید یا خیر.
- درباره بازه زمانی که برای اهداف خود در نظر گرفتهاید، پیش زمینه شخصی، دانش و هر گونه محدودیت جسمی خود، واقعبین باشید. واقعبینانه در مورد هدف خود فکر کنید و اگر فکر نمیکنید با توجه به وضعیت فعلی زندگیتان بتوانید به این هدف دست پیدا کنید، هدف جدیدی را تنظیم کنید که قابل دستیابی باشد.
- برای مثال تصور کنید هدف شما کاهش وزن است. اگر میتوانید هر هفته حتی مقدار کمی ورزش کنید و مایل به ایجاد تغییراتی در رژیم غذایی خود هستید، از دست دادن ۹ کیلوگرم در 6 ماه احتمالا هدف معقولی خواهد بود. اما از دست دادن 20 کیلوگرم ممکن است امکانپذیر نباشد، به خصوص اگر موانعی وجود داشته باشد که میتوانند مانع از ورزش کردن منظم شما شوند.
- این ایده خوبی است که هنگام انجام ارزیابیهای لازم، کلیه محدودیتهای قابل پیشبینی را که با آنها روبرو هستید یاداشت کنید. چرا که این کار به شما کمک میکند تا تصویر کاملی از وظیفهای که با آن روبرو هستید داشته باشید.
2- سطح تعهد خود را ارزیابی کنید. حتی اگر یک هدف از لحاظ تئوری قابل دستیابی باشد، شما باید متعهد شوید که تلاشهای لازم برای رسیدن به آن را انجام دهید. در این راستا شما باید سؤالات زیر را از خود بپرسید:
- آیا آمادگی لازم برای رسیدن به این هدف را دارم؟
- آیا میخواهم جنبههای مختلف زندگیام را به طرز چشمگیری تغییر دهم یا حداقل آنها را آنطور که میخواهم تنظیم کنم؟
- اگر اینگونه است، آیا هدف قابل دستیابیتری وجود دارد که بخواهم بر روی آن کار کنم؟
- هدف و سطح تعهد شما باید با هم مطابقت داشته باشند. شاید کاهش 9 کیلوگرم برای مبتدیان راحتتر باشد، اما کاهش 20 کیلوگرم از وزنتان ممکن است یک هدف رویایی به نظر برسد. در مورد تغییرات مورد نظر با خودتان صادق باشید.
3- هدفی را برای خودتان تعیین کنید که بتوانید به آن دست پیدا کنید. هنگامی که چالشهای پیش رو و سطح تعهد خود را در نظر گرفتید، هدفی را برای خودتان تعیین کنید که بتوانید به آن دست پیدا کنید.
- اگر میخواهید هدف فعلیتان قابل دستیابی باشد، میتوانید به مرحله بعدی بروید. اما اگر به این نتیجه رسیدید که واقعا هدفتان منطقی نیست، بهتر است در آن تجدید نظر کنید. این بدان معنا نیست که باید هدفتان را به کل کنار بگذارید. این فقط به معنای تنظیم هدفی است که متناسب با واقعیت باشد.
بخش چهارم – مناسب بودن هدفتان (R)
1- اندکی روی خواستههایتان تأمل کنید. یکی از موضوعات مهم در رابطه با هدف، مناسب بودن آن است. این مفهوم همان حرف “R” کلمۀ SMART در روش هدف گذاری اسمارت را تشکیل میدهد. سؤالی که در اینجا باید به آن بپردازیم این است که آیا این هدف برای شما به عنوان یک فرد تحقق خواهد یافت یا خیر.
- این لحظهای است که مجددا به سؤال “چرا” پاسخ خواهید داد. از خودتان بپرسید که آیا این هدف واقعا خواستههای شما را برآورده میکند یا اینکه هدف دیگری برای شما مهمتر است.
- به عنوان مثال، تصور کنید که میخواهید بعد از دبیرستان کاری پیدا کنید. ممکن است شما بتوانید مدرک پزشکی خود را در یک دانشگاه بزرگ و معتبر دریافت کنید. پس این هدف برای شما قابل دستیابی است. اما اگر هدف شما گیتاریست شدن در یک گروه موسیقی باشد، دیگر مهم نیست که چه کاری میتوانید انجام دهید. ورود به یک برنامه دیگر مانع از ورود شما به حرفه موسیقی میشود و شما در زمینه پزشکی نیز موفق نخواهید شد.
2- اهداف و شرایط دیگر خود را در نظر بگیرید. در این بخش باید به این سوال پاسخ دهید که چگونه میتوانید هدفتان را با سایر برنامههایی که در زندگی دارید تطبیق دهید. چرا که برنامههای متناقض میتوانند مشکلاتی را برایتان به وجود آورند.
- به عبارت دیگر، تعیین اینکه آیا هدف شما با بقیه آنچه در زندگیتان اتفاق میافتد متناسب است یا خیر، بسیار مهم است.
- به عنوان مثال، تصور کنید هدف شما رفتن به دانشگاه تهران است. اما میخواهید در دو سال آینده شغل خانوادگیتان را هم به دست بگیرید. خب اگر محل کار شما در نزدیکی دانشگاه تهران واقع نشده باشد، قطعا اهدافتان متناقض خواهند بود. بنابراین لازم است یکی از دو هدف را انتخاب کنید.
3- هدف خود را تنظیم کنید. اگر تصمیم گرفتید که هدف مناسبی را انتخاب کنید که با سایر برنامههایتان مطابقت داشته باشد، میتوانید به مرحله آخر بروید. اگر اینطور نیست، باید اصلاحات بیشتری انجام دهید.
وقتی شک دارید، بهتر است به آنچه علاقهمند هستید، بپردازید. هدفی که شما به آن توجه بیشتری داشته باشید، مهمتر و دست یافتنیتر خواهد بود تا هدفی که به آن چندان علاقهای ندارید. هدفی که آرزوهای شما را برآورده کند، بسیار برانگیزهتر و ارزشمندتر است.
بخش پنجم – ایجاد محدودیت زمانی برای هدف (T)
1- یک بازه زمانی مناسب را انتخاب کنید. این بدان معنی است که هدف شما باید ظرف مهلت مشخصی تکمیل شود.
تعیین یک جدول زمانی برای هدفتان به شما کمک میکند تا اقدامات خاصی را که باید برای رسیدن به آن هدف لازم است انجام دهید. تعیین چنین بازه زمانی استفاده از جملاتی نظیر شاید در آینده این کار را انجام دادم را کاهش میدهد و بنابراین باعث میشود بیشتر روی هدفتان تمرکز کنید.
- وقتی جدول زمانی خاصی را تعیین نمیکنید، در واقع خودتان را برای رسیدن به هدف تحت فشار قرار نمیدهید، بنابراین اغلب اوقات به هدفتان دست نخواهید یافت.
2- معیارهای خود را تنظیم کنید. اگر هدف شما به زمان بسیار زیادی نیاز دارد، میتوانید آن را به اهداف کوچکتر و دست یافتنیتری تقسیم کنید. این کار میتواند به شما کمک کند پیشرفت خود را اندازه بگیرید و آن را کنترل کنید.
- به عنوان مثال، اگر هدف شما کاهش 9 کیلوگرم در 5 ماه آینده باشد، شما باید هفتهای در حدود 500 گرم از وزنتان را کاهش دهید. این کار انگیزهای برای تلاش مستمر را در شما ایجاد میکند، و بنابراین برای کاهش وزن در طی دو ماه تحت فشار مضاعفی قرار نخواهید داشت. میتوانید برنامهای را تهیه کنید که رژیم و ورزش شما را کنترل کند تا مطمئن شوید که هر روز اقدامات لازم برای رسیدن به هدفتان را انجام میدهید. البته اگر این هدف برایتان خیلی رویایی است میتوانید به عقب بازگردید و بازه زمانی بیشتری را برای خودتان درنظر بگیرید.
3- روی اهداف بلندمدت و کوتاهمدت تمرکز کنید. پیشرفت مداوم در رسیدن به اهداف به معنای توجه به امروز و چشم به آینده داشتن است. در یک بازه زمانی مشخص، ممکن است از خودتان بپرسید:
- از خودتان بپرسید امروز برای رسیدن به هدفم چه کاری میتوانم انجام دهم؟ اگر هدف شما کاهش 9 کیلوگرم در پنج ماه است، ممکن است بتوانید هر روز 30 دقیقه ورزش کنید. یکی دیگر از مواردی که میتوانید انجام دهید این است که در میان وعدههای خود به جای سیبزمینی سرخشده آجیل را بگنجانید.
- از خودتان بپرسید برای رسیدن به هدفم در طی 3 هفته آینده چه کاری میتوانم انجام دهم؟ پاسخ ممکن است شامل داشتن یک برنامه غذایی دقیق یا یک برنامه تمرینی مناسب باشد.
- از خودتان بپرسید برای رسیدن به هدفم در درازمدت چه کاری میتوانم انجام بدهم؟ در درازمدت شما باید روی حفظ وزنتان تمرکز کنید. تمرکز شما باید روی حفظ عاداتی باشد که در درازمدت باعث داشتن یک رژیم غذایی سالم و شیوه زندگی فعال شوند. به عنوان مثال ممکن است عضویت در یک سالن ورزشی یا تیم ورزشی را در دستور کار خود قرار دهید.
پرسش و پاسخ کلی
چگونه میتوانم زمان خود را به بهترین وجه مدیریت کنم؟
برای فعالیتهایی که میخواهید در طول روز انجام دهید یک برنامه تهیه کنید و زمان خاصی را بدانها تخصیص دهید. شما میتوانید بیشتر فعالیتهای روز بعد را از شب قبل برنامهریزی کنید، سپس برنامه را صبح روز بعد اجرا نمایید. اولویتها و ترتیب کارهایی را که باید انجام دهید تعیین کنید.
آیا میتوانم در دو ماه با روش هدف گذاری SMART به اهدافم دست پیدا کنم؟
بله، البته اگر هدف گذاری اسمارت منطقی داشته باشید و اهداف و برنامهریزیهای لازم را انجام دهید، میتوانید به سرعت به اهداف خود برسید.
اگر تا پایان سال به هدفم نرسم، چه اتفاقی میافتد؟
در این حالت، سعی کنید بفهمید که مشکل کجا بوده است. سپس هدف خود را مجددا ارزیابی کنید و بعد دوباره امتحان کنید.
چگونه میتوانم در کار فروش رو در رو یا حضوری اهداف هوشمندی را تعیین کنم؟
در مورد آنچه میخواهید بفروشید و نوع محصولتان تصمیمات لازم را اتخاذ کنید. ببینید که به چه کسی میتوانید محصولتان را بفروشید و با چه کسانی در این عرصه تعامل خواهید داشت. ببینید که با فروش این محصول چه چیزی را به دست میآورید و در آخر، هدف قابل اندازهگیری، قابل دستیابی و مناسبی را انتخاب نمایید.
چگونه میتوانم نمرات خوبی در امتحانات مدرسه و آزمون کنکور کسب کنم؟
ببینید که در کدام درسها به کمک بیشتری نیاز دارید. از والدین یا معلمان خود بخواهید که راهنماییتان کنند و برخی از آموزشهای لازم را به شما ارائه نمایند. در حین کلاس نُت برداری کنید و در حالی که مشغول کار در خانه هستید، چیزهایی را که یادداشت کردهاید با خودتان مرور کنید.
نکات لازم و مورد نیاز
نقاط عطف مهم راه رسیدن به هدف را مشخص کنید. شما میتوانید برای هر نقطه عطف، یک پاداش در نظر بگیرید. مشوقهای کوچک میتوانند به شما انگیزه بدهند.
سعی کنید لیستی از افراد و منابعی را که برای رسیدن به هدف خود به آنها نیاز دارید تهیه کنید. این کار به شما کمک میکند تا اقدامات لازم را انجام دهید و تاکتیکهای مناسب را به کار بگیرید.
هشدارهای ضروری
نباید اهدافتان آنقدر زیاد باشند که اولویتبندیشان غیرممکن باشد. چرا که در این صورت احساس میکنید در حال انجام هیچ کاری نیستید و یا در بین کارهایتان غرق شدهاید. حداکثر 1 هدف بزرگ، 1 تا 2 هدف کوچک یا 3 هدف کوچک داشته باشید.
تیم تحریریه و تولید محتوا - مایند آکادمی
در کانال تلگرام مایند آکادمی و همچنین در صفحه اینستاگرام ما حتما عضو باشید! ما در صفحات تلگرام و اینستاگرام مطالب متفاوتتری داریم که در سایت نیست!